Home| Archive| Links| Design
سرگرمي و تفريح
روزی دختری شاکی نزد قاظی رفت. دختر :قاظی پسری ک دوستم بود ب من تجاوز کرده من از او شاکی هستم! ب دستور قاظی نخ سوزن اوردند. سوزن را دست دختر داد و نخ رو دست خودش نگه داشت وخیلی راحت سوزن را نخ کرد بعد این بار نخ رو دست دختر داد و سوزن رو دست خودش نگه داشت. قاضی:دختر سوزنو نخ کن!! دختر تا میخواد نخو ار سوزن رد کند قاظی دستشو تکون میدهد! بعد ب دختر میگوید چرا سوزن را نخ نمیکنی دختر:میگویید تو نمیزاری قاضی گفت:تو هم نمیزاشتی
نظرات شما عزیزان:
پاسخ:افلین
وب خوبی داری فدات
خوشم اومد این وب هم که بالا نوشتم مال خواهر زادمه اگه دوس شداری برو ببنیش
پاسخ:سلام ممنونم ک سر زدی دوست عزیز چشم
پاسخ:تشکر
tags:
--------------------------------
miss-o